جدول جو
جدول جو

معنی تخمه فروش - جستجوی لغت در جدول جو

تخمه فروش(اَ آ)
کسی که کنجد و سیاهدانه و مصالح نان بفروشد. (آنندراج) (بهار عجم). فروشندۀ تخمه. که تخم کدو و هندوانه و جز آن فروشد:
چه گویم ز بیداد تخمه فروش
که در سینه ام سوخت دل را ز جوش.
وحید (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اَ فَ)
سبزی فروش. (ناظم الاطباء). فروشندۀ تره. فروشندۀ گندنا. بقال:
ابلهی کن برو که تره فروش
تره نفروشدت به عقل و تمیز.
چیز باید که کار در عالم
چیز دارد که خاک بر سر چیز.
مسعودسعد.
و رجوع به تره شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از تخته فرش
تصویر تخته فرش
پل کوبی (گویش گیلانی)
فرهنگ لغت هوشیار